شرکتها و مجموعههای دانش بنیان و تمام سازمانهایی که برپایه علم و فناوری تشکیل میشوند، نقش بسیار مهمی در توسعه و تعالی کشورها دارند. امروز که در عصر «دانش و دانایی» به سر میبریم، اگر نباشد خلاقیت، همت، ایده پردازی و بروز و ظهور اندیشهها و فناوریهای جدید در چارچوب فعالیتهای ملی، دیگر نمیتوانیم امور جامعه خود را با تحولات جهانی همراه کنیم، پس در دوران حاضر قبل از ورود به هرگونه اقدامی از جنس اقتصاد و توسعه، باید با فرایند «یادگیری و یاددهی با محور فناوری و دانش» همگام شویم و سهم ویژهای برای سامانههای دانش بنیان به منظور پیشرفت کشور کنار بگذاریم.
وقتی قرار است هوش مصنوعی، پلتفرمهای ابری، نرم افزارهای ترکیبی، شبکههای امنیت سایبری، هوش تصمیم گیری، فناوریهای فرااتوماسیون، سلولهای بنیادی، نانوفناوری و سایر مفاهیمی از این دست آینده جهان را رقم بزنند، دیگر کشورها برای زنده ماندن، پیشرفت و استمرار حیات خود نمیتوانند دست روی دست بگذارند و صرفا بیننده باشند.
باید تلاش کرد، خلق کرد و در این مسیر به توسعه زیرساختها و حمایت از اندیشهها پرداخت. وقتی سخن «حمایت از دانش بنیان ها» به میان میآید، قبل از هرچیز منظور یک «باور و اعتقاد عمیق» به نقش آفرینی دانش و خلاقیت جوانانی است که میتوانند آینده کشور را به صورت شایستهای رقم بزنند.
اگر این باور درمیان تصمیم سازان و تصمیم گیران راهبردی کشور وجود نداشته باشد، هر اقدام و عملی در این راستا، شعاری، کم ارزش و با تأثیرات محدود پیش میرود. این باور و اعتقاد نمیتواند «نمایشی و فرسایشی» باشد، بلکه آنجا خودش را نشان میدهد که در «تخصیص بودجه، تسهیل قوانین، وقت سپاری، اعطای تسهیلات و بهره گیری از دانش بنیانها در فرایندهای اجرایی و مشارکت در تصمیم گیری ها» نقش ویژهای برای آنها قائل شویم.
در دو دهه جاری شاهد ایجاد گسترده شرکتهای دانش بنیان و توجه دولت و مسئولان دستگاههای مختلف اجرایی به توسعه این حوزه در کشور بودهایم. با وجود همه دستاوردها و پیامدهای ارزشمند در این زمینه، یکی از آسیبها و آفتهایی که در راستای کمک و حمایت از مجموعههای دانش بنیان و دانش محور در کشور وجود دارد، ناتوانی دستگاههای مختلف دولتی برای تفکیک و تشخیص نقش و وظایف حمایتی خودشان در قالب رسالتها و مأموریتهای تعریف شده آن سازمان است.
مثلا وقتی بحث حمایت از توسعه صادرات شرکتهای دانش بنیان مطرح میشود، نهادهای مختلفی همچون سازمان توسعه تجارت، صندوق نوآوری شکوفایی و معاونت علمی و فناوری و پارکهای فناوری وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، درگیر این موضوع میشوند و همه این نهادها نیز تلاش میکنند با ارائه دستورالعملهای حمایتی مشابهی به حمایت از توسعه صادرات این شرکتها بپردازند که این اتفاق ضمن ایجاد موازی کاری و هرز منابع، اصل «وحدت مدیریت» را نیز نقض میکند.
این امر نشان میدهد که ما قبل از هر چیز نیاز به یک نقشه راه فراگیر و آینده نگر داریم که بتواند بستر مناسبی برای توسعه متوازن مجموعههای دانش بنیان در کشور ایجاد کند. گاهی به نظر میآید حلقه متصل یا روند معتبر و مرتبطی بین مجموعههایی که در این عرصه فعالیت میکنند، وجود ندارد و بعضی اقدامات به جای آنکه «فراگیر و متوازن» باشد، «جزیرهای و محدود» به نقاط خاصی است.
هرچه در این باب سخن بگوییم و بنویسیم، باز هم کم است؛ چون بدون شک اراده و آینده جهان دراختیار ملتها و دولتهایی است که ضمن دریافتن و پرداختن بیشتر به این موضوع، از مجموعههای دانش بنیان حمایت کردهاند و زمینه پیشرفت همه جانبه بر مبنای دانش و آگاهی را فراهم ساختهاند؛ امری که هم رفاه و آسایش مردم را به دنبال دارد، هم سبب کارآفرینی و فقرزدایی است و هم با توجه به پدیدههای محیطی و جهانی، اجتناب ناپذیر و ضروری است.
برای درک بیشتر اهمیت این موضوع، کافی است به یاد آوریم که رهبر معظم انقلاب، تنها راه دستیابی به پیشرفت عادلانه و حل مشکل فقر را حرکت به سمت اقتصاد دانش بنیان خواندند و بر توسعه کمی و کیفی شرکتهای دانش بنیان تأکیدی ویژه کردهاند.